سیاه...

  چرا من دیگه با سیاه حال نمی کنم؟

  چرا همه می گن قشنگ می شی؟؟؟

  و من می خوام فقط سیاه باشم نه قشنگ؟؟؟

  چرا می گن مشکی رنگ عشقه؟؟؟

  مگه کسی تا حالا با لباس مشکی سر قرارش رفته؟؟؟

  اگه رفته عاشق بوده؟؟؟

  چرا می خوان سیاه و بد نام کنن؟؟؟

  مگه بدنام کردن افتخاره؟؟؟

  چرا سفید ٫ سیاه رو به گا میده؟؟؟ ( شنا در حالت خلسه اینو میگه )

  مگه تا حالا جنده ندیده؟؟؟

  جنده بودن که نمایش نمی خواد.

  جنده رو که حتما نباید علنی کرد.

  یه وقتایی باید بقلش کرد و نوازشش کرد.

  باید فهمید و درکش کرد.

  اگه این کارو کردی

  ...

  اونوقت تو دیگه جنده نیستی.

 ( اینو بعد از خوندن وبلاگ شنا در حالت خلسه ی دوستم نوشتم. تو یه جو و حال و حوای خاص. اونم روز اول عید.)

یک ٫ دو ٫ سه روز نحس...

  چرخان مثل یک روح

  در پایین یک بالا

  سرگردان شده ام

  در همه ی حجمی که

  زندگی خواهم کرد بدون

  تو

 

  ....

 

  زیبا، ناله کنان

  عشق ورزیدن با دور تند

  و بعد آرام گرفتن

  مثل ردپای آهو

  روی برف نو

  کنار آنکه دوستش داری

  این همه چیز است

 

  ....

 

  چقدر خوب است

  که صبح بیدار شوی

  به تنهایی

  و مجبور نباشی به کسی بگویی

  دوستش داری

  وقتی دوستش نداری

  دیگر

 

....(ریچاردبراتیگان)

 این سه روز از زندگی ماست. من٫ تو٫ ما. سه روزی که پریود وار تکرار میشه حالا نه همیشه به همین شکل٫ نه با همین جزییات .

 ولی « این تکرار تکرار است.»

مچاله از درد...

  بوی رنگ میدهی

  سیاه، کبود، آبی، قرمز، بنفش

  بنبش، نفش، نبش.

  نبش دیواره گلو، گره خورده در هنجره.

  میان دهان، درون حلق،

  راه هق هق بسته است.

 

  ماهی گندیده است.

  بوی گند می دهی، ماهی خورده ای.

  گندیده ای، مرده ی به گند رسیده.

 

  ناله ی سگ می آید، زوزه ی کفتار.

  نگاه حریص بر لاشه ی مردار.

 

  هجوم می آورد، حمله میکند.

  باز میکند، دخول را اجازه نیست.

  وارد میشود، می شکافد، می درد، حریصانه در طلب.

  می رود، باز می گردد.

  می رود، باز می گردد، باز نمی گردد.

 

  می شتابد، می کوبد، می گزد، می فشارد، استخوان را به دندان می گیرد.

  آخرین تلاش...

  فریاد بر می آوری، نقطه ی سکوت جا مانده.

  فریاد می زنی، فریاد ...

 

  آسمان آبی، لکه ها آبی، دیوار آبی، آبی، آبی،

  آب................................ی که ریخته از چیست؟؟؟

  از کیست؟؟!!!

 

  زجر میکشی، می هراسی، فرارت را سرانجامی نیست.

  میکوبی، می خراشی، تقلای رستن.

  از رنج به زجر رسیده،

  از درد به جنون رسیده.

 

  رنج، درد، زجر، نفرت، عرق، گند، بوی گند، بوی منی، بوی خون، خون، مردار.

  ...

 

  و کفتار همچنان زوزه می کشد.

  ولی پارس سگ را اثری نیست.

 

 

کاغذ پاره های...

یه صدا ، یه آوای آشنا

نوایی ملموس تر از رخسار خزان زده ام.

یه نگاه ، خدنگی سوزنده

چسمانی خمارتر از کودکی به خواب رفته ام.

یه لبخند ، یه سکوت

یه دنیا حرف ، شعر ، غزل

یه دنیا جام ، می ، شراب

مطیع نت های قلبش

پنجه های نگاهش روی تارهای قلبم می لغزید

می لرزیدم از این آهنگ

که زمینی اش نمی پنداشتم.

گره خورده در اندامم

دست هایش مرا می جست ، درونم را

می هراسیدم از این گرما

که سوزندگی اش را تاب نمی آوردم

...

نوا ، نگاه ، لبخند ، سکوت ، قلب ، لمس ، تماس ، صدا ، اشک ، شعر ، غزل ، آغوش ، بوسه ،...

مست و پاتیل شناور در گردشی سرگیجه وار،

آسوده آرمیده در گرمایی سکرآور،

 وتسلیم و رها سپرده به عمقی بی نهایت

...

بار دیگر سکوت و فقط سکوت.

نفرین بر تو پاییز که دگر بار خزان زده ام کردی.

(اینو نوشتم و گذاشتم اینجا تا بدونین منم گاهی فالش میزنم ، خیلی بدم فالش میزنم.)

او...

زنگ سکوت ، موسیقی تنهایی

چهار دیوار و پنجره ای تاریک ، حریم امن بودن

جنینی فرورفته در خود ، چشمی نشسته به انتظار

پس کی متولد می شود؟

انقباض رحم را نوزاد پاسخ ندارد

کیسه آبی خالی ، زندگی از دست میرود

توان ندارد ، زندگی می خواهد اما...

فریادی خاموش فشار می آورد

متولد شو...

نمی تواند ، دستانش بسته ، دهانش دوخته ، ذهنش به پوچی گراییده

تسلیم و اسیر ، سر فرو فکنده

خیره به سپیدی ، نوشته بر ذهن ، پوچی های روی کاغذ

یک قطره اشک ، تلخی لبخند

چشم بسته رو به سوی عدم...

فریادی دوباره ، فشار درون ، هجوم دست ها...

متولد شد

اوست

سلام.

(به یاد لحظات تنهاییم که همیشه با حضورت پر کردی ،  به یاد ۸ سال پر از خاطرات با تو بودن ،  به یاد تو مونای قشنگم ، تویی که همیشه منو به زندگی برگردوندی)