...بازگشت

  در میان قلبم، 

  تن تبدار تو را کم دارم. 

 

 «  با من آغاز گرفت... » 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
م.ج جمعه 18 بهمن 1387 ساعت 11:54

تو و عشق و حسادت ُ، ویرانی مرا جشن گرفته اید .
قلب من دیگر توان این درد را در خود نمی بیند .

با بوسه ای بر قدمهای تو ، باز آمدنت را به دریای وارون خوش آمد میگویم .بنویس که این روزها سخت محتاج کلامی از قلب توام .بنویس ........

قلب شکسته سه‌شنبه 22 بهمن 1387 ساعت 17:20 http://www.138710.blogfa.com

سلام حال شما خوبید...
مرسی که به من سر زدین ولی در مورد نظرتون چیزی متوجه نشدم اگر منظورتون د رمورد این که با هم اشنا بشیم من فقط یک رابطه وبلاگی بود همین که خودتونو معرفی کنید و در ضمن من خودم نامزد دارم و اونو خیلی دوست دارم من هم قصد توهین یا جسارت نداشتم عذر میخوام...
دیگه مزاحم نمیشم براتون ارزوی خوشبختی میکنم..آمین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد