آن شب...

  بالا میرود . ناخواسته در درونم .

  فک هایم را به هم می فشارم ، و چه سرسامی است .

  صدای جیرجیرکها .

 

  حرم شب در اطرافم موج می زند .

  مجنون و غوطه ور،  در خیسی موهایم چنگ میزند.

  من بیزارم از شب ، که مرگ را یارای مردن نیست.

  

  من بیزارم از این شب ،  که سکوتش را سنگینی نفسهایی داغ می شکند .

  حجمی بر من ، که می جوید ، می پوید ، می یابد و می پرستد.

  گرما ، گرما ، گرما .

  در این گرما شهوت موج میزند .

  و لذت .

  و عشق .

 

  من بیزارم از این شب ، که در حرم سوزان نگاهش می میرم .

  و بار دیگر متولد .

  گرمای لرزانی بر اندامم ، که می فشارد تا شاید راهی به درون یابد .

  خیس از عرقی سرد می بوسد با لبهایی داغ .

  بوسهء دستانش بر سینه هایم ، و صدای قلب دیوانه ام ، که می پیچد .

  در اتاقک گرما موج می زند .

  

  من بیزارم از این شب ، که قرص کامل ماه را دارد .

  و من میبینم هر آنچه نباید را .

  وآنچه نمی خواهم .

  و بیزارم از آنچه می بینم .

  که دیدنش نفرتی را به یاد می آورد و اندوه گذشته را .

  

  من بیزارم از این شب ، که به زنده کردن مردگان برخاسته .

  که در مقبره ی احساسم را گشود و آب حیات را به مردگانم خوراند .

  و اینک ...

  مغروق نگاهی که محبت را فریاد میکند .

  مفتون آهنگی که طنین دوستت دارم هاست .

  و مسحور صدایی که می نامد مرا .

  

  من بار دیگر رسیده ام به خود .

  و به او .

  او که...

  

  من بیزارم از آن شب .

  و هر شب ، آن شب را به یاد می آورم .

نظرات 17 + ارسال نظر
محسن پنج‌شنبه 8 تیر 1385 ساعت 12:42 http://shelterless.blogfa.com

خیلی قشنگ بود ... رنگین و بی پرده ... مرسی ...

-------------------------------------------------------------------

آیدا جان از اینکه برگشتی و بازم نوشتی خیلی خوشحالم ...

محسن شنبه 10 تیر 1385 ساعت 12:15 http://shelterless.blogfa.com

از هرچه شب ... از هرچه سکوت .. از هرچه خاطره بیزارم

آ.آ دوشنبه 12 تیر 1385 ساعت 20:10

خیلی ساده و زیبا . به سبک فروغ نوشتی . اما یادت باشه همیشه ....گر چه شب تاریک است دل قوی دار سحر نزدیک است............

قارقارک سه‌شنبه 13 تیر 1385 ساعت 09:22 http://gharghar.blogfa.com

همیشه بر گشتن زیاد مهم نیست!

کشکول سه‌شنبه 13 تیر 1385 ساعت 09:24 http://kashkolans.blogsky.com

صوتی که آشنا می نواخت ....صوتی که دل می نوازد !
حالا فقط شعر می کوبد

آره چهارشنبه 14 تیر 1385 ساعت 11:19

نه دیگه نشد فروغ خیلی کمه . خواهشا این مقایسه رو نکنید . خیلی بهتر از فروغ می نویسه

سوشیانت دوشنبه 19 تیر 1385 ساعت 06:52

سلام همیشه تو نوشته هات به یه نفر اشاره میکنی . میگی او یا اون خلاصه اشاره های اینجوری. این (( او )) کیه که تو رو اینجوری شاعر کرده. کاش یکی هم بود که من براش شعر میگفتم.

تامی یکشنبه 25 تیر 1385 ساعت 06:30 http://barname.blogsky.com

سلام آیدا جونم
چه دیر به دیر آپ میکنی بدتر از من
ولی قشنگ بود
موفق باشی

فریبا چهارشنبه 4 مرداد 1385 ساعت 23:04 http://shelterless

آیدا خیلی قشنگ بود و خیلی ممنون که یه سری هم به خونهْ
من زدی.مرسی ...

behshad ( Booter ) yahoo 7.5 سه‌شنبه 10 مرداد 1385 ساعت 03:41 http://www.booter-rasht.blogsky.com


salam dost aziz va Gol khobi wblaget ghashang bood va jaleb tonesty be man sar bezan va az barname haye yaho 7 final be khosos Boot DC Buzz Estefadeh kon va be dostanet moarefy kon montazeret hastam khosh hal shodam
behshad
bye

ح ا م د سه‌شنبه 10 مرداد 1385 ساعت 11:20 http://akharin-eshgh.blogsky.com

مرغ مهتاب می خواند
ابری در اتاقم میگرید
گلهای چشم پشیمانی می شکفد
درتابوت پنجره ام پیکر مشرق می لولد
مغرب جان می کند
می میرد
گیاه نارنجی خورشید
در مرداب اتاقم می روید کم کم
بیدارم
نپنداریم درخواب
سایه شاخه ای بشکسته
آهسته خوابم کرد
اکنون دارم می شنوم
آهنگ مرغ مهتاب
و گلهای چشم پشیمانی را پر پر می کنم

موفق باشی
منتظر حضور گرمت هستم
فعلا..............
---------------------------------------------
راستی تو لینکهات اسم وبلاگ منو عوض کن
منظورم این وبلاگه(در عشق دو دلی و تردید نیست.....)

تامی چهارشنبه 18 مرداد 1385 ساعت 05:41 http://barname.blogsky.com

شلام آیدا جون
انقدر آپ نکردی که مجبورم خبر برگشتم هم تو همین پستت بدم
کجایی پس ؟
من اومدما

somebody یکشنبه 12 شهریور 1385 ساعت 18:51

ای عزیز، هر کس داند حقیقت چیست ، داند که عشق کدامست و عاشق کیست.در این راه مرد باید بود.و با دل پر درد باید بود.و هر که را رنج بیشتر تمتع بیشتر. عاشق باید بی باک باشد،اگر چه او را بیم هلاک باشد.عشق آدمی خوار است. نه نام دارد و نه ننگ.نه صلح دارد و نه جنگ. عشق علتی است بر دوام حیات، نه وسیلتی است بر اهتمام ممات. عشق دردی است که او را دوا نیست. و کار عشق هرگز به مدعا نیست. مدعای عشق بی بلا نبود.و چون بلایی رسد او را رد بلا نبود. عاشق هم آتش است و هم آب، هم ظلمت است و هم آفتاب. بی صبری در عشق ، عذاب جاودانی است.وبی اخلاصی در اطاعت وبال زندگانی است. عشق مایه آسودگی است هر چند مایه فرسودگی است.هر چه عاشق نیست ، ستور است.روز را چه گنه زانکه، شب پره کور است. دل عاشق همیشه بیدار است و دیده او گهربار است.محبت او پیوسته با محنت قرین است. عاشق را صد بلا در پیش و هزار در راه.در این راه گریه یعقوب باید یا ناله مجنون،یا دل پر درد باید یا ناله پر خون .



این جا تن ضعیف و دل خسته می خرند *** کس عاشقی به قوت بازو نمی ک

مریم یکشنبه 26 شهریور 1385 ساعت 13:09 http://www.shelterless.blogfa.com

سلام آیدا جون
اولین باره وبلاگتو می بینم
خیلی خوبه
آفرین
موفق باشی عزیزم

شهروز پنج‌شنبه 30 شهریور 1385 ساعت 12:35 http://m6satanic.blogfa.com

وبلاگ جالبی داری .مطالب وبلاگت خودندنی و جذاب بود .امیدوارم همیشه موفق باشی .اگه دلت خواست به وبلاگ ما هم یه سر بزن

عشق الکی شنبه 22 مهر 1385 ساعت 21:10 http://vosogh.blogsky.com

سلام
من بیزارم از عشق........

یکی مث تو دوشنبه 6 آذر 1385 ساعت 21:41 http://www.mikham-bemoni.blogfa.com

سلام آیدا جونم خیلی قشنگ بود به منم سر بزن خوشحال می شم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد