کاغذ پاره های...

یه صدا ، یه آوای آشنا

نوایی ملموس تر از رخسار خزان زده ام.

یه نگاه ، خدنگی سوزنده

چسمانی خمارتر از کودکی به خواب رفته ام.

یه لبخند ، یه سکوت

یه دنیا حرف ، شعر ، غزل

یه دنیا جام ، می ، شراب

مطیع نت های قلبش

پنجه های نگاهش روی تارهای قلبم می لغزید

می لرزیدم از این آهنگ

که زمینی اش نمی پنداشتم.

گره خورده در اندامم

دست هایش مرا می جست ، درونم را

می هراسیدم از این گرما

که سوزندگی اش را تاب نمی آوردم

...

نوا ، نگاه ، لبخند ، سکوت ، قلب ، لمس ، تماس ، صدا ، اشک ، شعر ، غزل ، آغوش ، بوسه ،...

مست و پاتیل شناور در گردشی سرگیجه وار،

آسوده آرمیده در گرمایی سکرآور،

 وتسلیم و رها سپرده به عمقی بی نهایت

...

بار دیگر سکوت و فقط سکوت.

نفرین بر تو پاییز که دگر بار خزان زده ام کردی.

(اینو نوشتم و گذاشتم اینجا تا بدونین منم گاهی فالش میزنم ، خیلی بدم فالش میزنم.)

نظرات 5 + ارسال نظر
شب قطبی دوشنبه 8 اسفند 1384 ساعت 00:25 http://shabeghotbi.blogsky.com

سلام...واقعا که خسته نباشی..بهت حسودیم شد....منم دلم میخواست که میتونستم حرف دلم را اینچنین روان و راحت بگم....خیلی قشنگ بود..خیلی

غریب آشنا دوشنبه 8 اسفند 1384 ساعت 09:01

سلام عزیزم.تبریک می گم.خیلی قشنگ بود.این آخریه فونتش قشنگ تر شد.پیشنهاد می دم رنگ صفحه رو رمانتیک تر کنی.یه جورایی به رنگ پاییز....چند تا عکسه عشقولی هم خیلی به صفحت می چسبه.بازم سر می زنم بهت.موفق باشی...

غریب آشنا یکشنبه 14 اسفند 1384 ساعت 14:49

فضا
واژه
تنهایی
اسیر این کلمات که می شوم
فضایی به بار می آورم
<فضا>یی با <واژه>ی <تنهایی>


حس کردم این شعر به حال و هوای این روزات می خوره...
شاید....

پیشی و تربچه سه‌شنبه 16 اسفند 1384 ساعت 11:50 http://akharin-arezoo.blogsky.com

سلامی دوباره
ممنون که قابل دونستین و به وبلاگ من هم اومدین
من وبلاگ شما رو با اجازتون لینک کردم
موفق باشین
باز هم میام

ّروین جمعه 23 تیر 1385 ساعت 16:51

می تونم بپرسم چرا؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد