خیلی وقت بود که نبودم .
خیلی وقت بود که تنها نبودم.
خیلی وقت بود که نبودم با بود دیگری همراه بوود.
ولی...
حالا باز هم خودمم.
برگشتم.
مثل زمستوون که برگشت.
برگشت تا از برف بگه و غم.
از سرما بگه و تنهایی.
دیشب اولین شبه برفی من بود.
اولین شبه سرده بعده بهار.
پس سلام.
یه سلام زمستوونی.
همراه با دونه های سپید و لرزان.
سلام.
من باز هم برگشتم...